یک دختر شاد
البته ممکنه با خوندن وبلاگم خلاف این رو تصور کنید،ولی به طرز وحشتناکی شاد و شیطونم!
نمونه بارز از دیوار راست بالا رونده!!!
اولش با نقاشی شروع شد....
بعد تونستم بنویسم و این نوشتن حدود 2 یا 3 سال باید بشه که شروع شده؛در واقع نویسنده نیستم ولی برای دل خودم مینویسم
پارسال هم جناب ویلی ونکا به زندگیم اضافه شد که دست و پا شکسته باهاش مینوازم؛حتی یک وقت هایی هم فشارش میدم که کی تورو قشنگت کرده و کوکش در میره بنده خدا !!!
از دار دنیا کلی عروسک دارم و چندتا دوست خل و چل و از همه مهمتر خانواده پایه و شیطون!!!مثل خودم!! :دی
قسمت سمت چپ هم داستان بیدار شدنمه ... بیدار شدن صبا ... پیدا شدن صبا در واقع !! :دی